آیه 65 سوره مؤمنون
<<64 | آیه 65 سوره مؤمنون | 66>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(و ما فرماییم که) امروز فریاد مکنید، که از ما به شما هیچ مدد و یاری نخواهد رسید.
[به آنان گویند:] امروز فریاد و ناله سر ندهید؛ زیرا شما از سوی ما یاری نخواهید شد. ….
امروز زارى مكنيد كه قطعاً شما از جانب ما يارى نخواهيد شد.
امروز ناله سر مدهيد كه شما را از عذاب ما كس نرهاند.
(امّا به آنها گفته میشود:) امروز فریاد نکنید، زیرا از سوی ما یاری نخواهید شد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«مِنَّا لا تُنصَرُونَ»: از سوی ما یاری نمیشوید.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
حَتَّى إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذابِ إِذا هُمْ يَجْأَرُونَ «64»
(جهل و انحراف و كارهاى ناپسند آنان همچنان ادامه دارد) تا زمانى كه مرفّهان (و خوشگذرانان مغرور) را به قهر خود گرفتار سازيم، در اين هنگام است كه ناله سر مىدهند.
لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لا تُنْصَرُونَ «65»
(امّا به آنان خطاب مىشود:) امروز ناله نكنيد، قطعاً شما از جانب ما يارى نخواهيد شد.
جلد 6 - صفحه 113
نکته ها
كلمهى «يَجْأَرُونَ» از «جوار» به معناى زوزهى سگ وشغال و گرگ هنگام صدمه ديدن است و تشبيه نالهى مرفّهان غافل، به زوزهى سگ، نشانهى تحقير و ذلّتى است كه در برابر بدمستىهاى دنيوى داشتهاند.
پیام ها
1- براى گروه مرفّه و مغرور، جز عذاب الهى، وسيلهى ديگرى براى هشيارى نيست. حَتَّى إِذا ...
2- پايان ناز و نعمتهاى غافلانه، نالههاى عاجزانه خواهد بود. «يَجْأَرُونَ»
در پس هر خنده آخر گريهاى است
مرد آخربين، مبارك بندهاى است
3- روز قيامت، روز كيفر است نه التماس. «لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ»
4- كسانى كه با مال و امكانات خود، مردم را يارى نكردند، در قيامت يارى نمىشوند. «لا تُنْصَرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لا تُنْصَرُونَ (65)
ما در جواب گوئيم: لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ: فرياد مكنيد امروز و طمع فريادرسى منمائيد. إِنَّكُمْ مِنَّا لا تُنْصَرُونَ: بدرستى كه شما از طرف ما يارى كرده نخواهيد شد، يا از عذاب ما ممنوع نخواهيد گشت، يا در وقت نزول عذاب فرياد مىزدند به توبه، ايشان را گفتند: فرياد مكنيد امروز كه توبه شما قبول نخواهد بود.
تنبيه: آيه شريفه عام است نسبت به تمام امت در پرهيز از مخالفت اوامر الهى، و بدانند عاقبت سرپيچى از فرمان سبحانى مستحق عقاب و در وقت نزول عذاب، فرياد و استغاثه نتيجه ندارد، و يارى از جانب خدا نخواهد بود؛ پس لازم است بر شخص عاقل تأمل نمايد و راه نجات را دريابد و پيش از عقوبت، توبه و استغاثه نمايد و به تدارك مشغول شود تا عفو الهى را شامل حال خود گرداند و الا غفلت و تكاهل، سر انجام بدى را وارد سازد و در آن حال حسرت و ندامت سودى نخواهد داشت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ لَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (62) بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِنْ هذا وَ لَهُمْ أَعْمالٌ مِنْ دُونِ ذلِكَ هُمْ لَها عامِلُونَ (63) حَتَّى إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذابِ إِذا هُمْ يَجْأَرُونَ (64) لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لا تُنْصَرُونَ (65) قَدْ كانَتْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ تَنْكِصُونَ (66)
مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سامِراً تَهْجُرُونَ (67) أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِينَ (68) أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ (69) أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ (70)
ترجمه
- و تكليف نميكنيم نفسى را مگر بقدر وسعش و نزد ما كتابى است كه
جلد 3 صفحه 645
سخن ميگويد بحق و آنان ظلم كرده نميشوند
بلكه دلهاشان در غفلت است از اين و مر آنها را كردارها است جز اين كه باشند مر آنها را كنندگان
تا چون بگيريم متنعّمان آنها را بعذاب آنگاه آنان زارى كنند
زارى مكنيد امروز همانا شما از ما يارى كرده نخواهيد شد
بتحقيق بود آيتهاى من كه خوانده ميشد بر شما پس بوديد كه بر پاشنههاتان بر ميگشتيد
تكبّر كنان بآن افسانه در شب گويانى كه ياوه سرائى ميكرديد
آيا پس تأمّل نكردند آن گفتار را يا آمد آنها را آنچه نيامد پدرانشان را كه بودند پيشينيان
يا نشناختند رسولشان را پس آنها مر او را باشند انكار كنندگان
يا ميگفتند در او جنونى است بلكه آمد آنها را بحق و بيشترشان بودند مر حقّ را ناخوش دارندگان.
تفسير
- خداوند منّان بعد از ذكر اوصاف اهل ايمان براى ترغيب ايشان بعبادت و تسهيل بر آنها در امر اطاعت نفى فرمود تكليف زائد از وسع را كه بقدر طاقت است و اثبات فرمود مقدار وسع را كه كمتر از طاقت است و اعلام فرمود بوجود صحيفه اعمال بندگان نزد خداوند و آن كتابى است كه ناطق و شاهد بحقّ و راستى و درستى است و مخالف با واقع و حقيقت در آن يافت نميشود و تمام اعمال عباد از خوب و بد و كوچك و بزرگ در آن ثبت است براى آنكه در وقت پاداش بكسى ظلم نشود بزيادى عقاب يا كمى ثواب از ميزان عمل و استحقاقش و فرمود ولى كفّار دلهاشان فرو رفته در گرداب جهل و غفلت از چنين كتابى يا از قرآن كه قمّى ره فرموده و از براى آنها است اعمال زشت ديگرى غير از آن خوض در جهل و غفلت و لازمش كه كفر و شرك است از قبيل آزار و ايذاء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و سخريّه آنسرور و اعتراضات واهى بر قرآن و گمراه نمودن مسلمانان و امثال اينها از اعمال قبيحهئى كه مرتكب ميشوند آن اعمال را تا وقتى كه بگيريم ما متنعّمان يا بزرگان آنها را كه قمّى ره فرموده بعذاب دنيا يا آخرت چنانچه گفتهاند كه مراد جنگ بدر است كه در آن بزرگانشان كشته شدند يا گرسنگى و قحطى است كه بنفرين پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مبتلا بآن شدند بطوريكه سگ و مردار و كثافات و اولاد خودشان را خوردند پس ناگهان ضجّه و زارى ميكنند و استغاثه و توبه مينمايند و قبول نميشود كه مشعر بآنستكه مراد عذاب آخرت است چنانچه خداوند در جواب آنها
جلد 3 صفحه 646
فرموده بيخود ضجّه و زارى نكنيد امروز روزى نيست كه بشما از ما كمكى برسد شما همان كسانى هستيد كه آيات ما را بر شما پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تلاوت ميكرد و شما در حاليكه مستقرّ بر پاشنههاى پاهاتان بوديد بقهقرى رجوع ميكرديد و پسكى ميرفتيد و بعقب برميگشتيد و رو گردان بوديد از ذكر خدا و شنيدن آيات او و عمل بآنها و كارتان مانند رفتارتان قبيح بود در حالى كه تكبّر مينموديد بتكذيب قرآن يا به پيغمبر يا بحرم مكّه بآنكه ميگفتيد ما نگهدار آنيم و كسى بر آن تاكنون مسلّط نشده و بنابراين مرجع ضمير در به مذكور نيست و بايد بقرائن و شهرت گفتار آنها در خارج معلوم شود و بنظر حقير محتمل است به نكص كه مستفاد از تنكصون است رجوع شود يعنى با آنكه باين عمل قبيح خودتان كه رجوع بقهقرى باشد افتخار و تكبّر ميكرديد در حالى كه بطعن در قرآن و غيبت از پيغمبر و استهزاء بآن سرور در شب سخنرانى و افسانهگوئى ميكرديد و نيز مانند بيماران كه هذيان ميگويند بيهودهگوئى و ياوه سرائى مينموديد يا دورى ميجستيد از ذكر خدا و مواعظ پيغمبر و اندرز مسلمانان يا فحش و ناسزا ميگفتيد چون تهجرون بضمّ تاء و كسر جيم نيز قرائت شده است و آن كلمه يا مأخوذ از هجر بمعناى دورى يا هذيان است يا مأخوذ از هجر بضمّ بمعناى فحش و ناسزا است و در اينصورت غالبا از باب افعال ميآيد پس اين قرائت مناسب با معناى اخير است و اخيرا خداوند احتمالات متصوّره براى سبب ايمان نياوردن آنها را ذكر و نفى فرموده مگر يك احتمال كه آنرا اثبات فرموده باين تقريب كه آيا آنها تفكّر و تدبّر و تأمّل ننمودند در قول خداوند كه قرآن است تا بدانند كه آن معجزه و اتيانش از عهده بشر بيرون است و دلالت بر نبوّت آورنده آن دارد يا تاكنون اين اتّفاق نيفتاده كه پيغمبرى از جانب خدا آمده باشد و كتابى آورده باشد و اين زمان پيغمبر آمده و كتاب آورده و اين امر در نياكان و پيشينيان آنها بىسابقه بوده لذا مستبعد شمردهاند و ايمان نياوردهاند يا نشناختند پيغمبر خودشان محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بامانت و صداقت و شرافت و ساير صفات حسنه كه لايق شأن انبياء است لذا منكر نبوّت او شدند يا تصوّر ميكنند در او جنونى است كه اين اظهارات را مينمايد هيچ يك از اين احتمالات نميرود چون آنها اهل لسانند و بخوبى فصاحت و بلاغت و ساير جهات اعجاز قرآن
جلد 3 صفحه 647
را درك ميكنند و از اولاد ابراهيم و اسمعيل عليهما السلامند و ميدانند كه انبياء عظام و كتب سماوى براى اجداد و پيشينيان آنها از طرف خداوند آمده و پيغمبر خودشان محمّد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بتمام اوصاف كماليّه كه مثل و مانند نداشته و ندارد شناختهاند و ميدانند كه ديوانه نيست بلكه اعقل و اعلم و اكمل و ارشد از همه آنها است فقط چيزى كه هست آنستكه اينها با آنكه ميدانند دعوى نبوت او صدق و كتابش بر حقّ است بيشترشان طبعا از قبول حق كراهت دارند چون حقّ تلخ و مخالف با شهوات و هواى نفس آنها است لذا زير بار نميروند بلى ممكن است بعضى براى سرزنش اقوامشان يا كمى ادراك و شعورشان يا بىفكرى و عدم توجّه بعلائم صدق ايمان نياورده باشند ولى اين عدّه كمند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لا تَجأَرُوا اليَومَ إِنَّكُم مِنّا لا تُنصَرُونَ (65)
فرياد و ناله نكنيد امروز محققا شما از طرف ما ياري كرده نخواهيد شد [شعر] آنكه البته بجايي نرسد فرياد است.
(لا تَجأَرُوا اليَومَ) بعضي گفتند: مراد از اليوم يوم دنيا است حين نزول البلاء
جلد 13 - صفحه 426
که گفتند:
(اذا جاء البلاء ضاق الفضاء و اذا جاء القدر عمي البصر) و از افلاطون است که گفت: الحوادث سهام و الافلاك قسيّ و الانسان هدف و الرامي هو اللّه فاين المفر) خدمت امير المؤمنين عليه السلام نقل كردند كلام او را فرمود: (فَفِرُّوا إِلَي اللّهِ) ذاريات آيه 50 و فرار الي اللّه بايمان و توبه است و در قرآن مجيد ميفرمايد:
(وَ إِذا أَرادَ اللّهُ بِقَومٍ سُوءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُم مِن دُونِهِ مِن والٍ) رعد آيه 12 و بعضي گفتند: مراد يوم القيامة است که فرياد رسي نيست از براي كفار که ميفرمايد:
(ما لَكُم مِن مَلجَإٍ يَومَئِذٍ وَ ما لَكُم مِن نَكِيرٍ) شوري آيه 46 و ميفرمايد:
(يَسئَلُ أَيّانَ يَومُ القِيامَةِ فَإِذا بَرِقَ البَصَرُ وَ خَسَفَ القَمَرُ وَ جُمِعَ الشَّمسُ وَ القَمَرُ يَقُولُ الإِنسانُ يَومَئِذٍ أَينَ المَفَرُّ) القيامة آيه 6 الي 10، و بالجمله در مقابل اراده حق احدي قدرت ندارد و فريادرسي نيست نه در دنيا و نه در آخرت.
(إِنَّكُم مِنّا لا تُنصَرُونَ) احدي شما را از عذاب ما ياري نميكند.
(سؤال) مسئله شفاعت که از ضروريات مذهب شيعه است منافي با اينکه آيات است (جواب).
اولا تا اجازه دادن پروردگار نباشد احدي قدرت بر شفاعت ندارد (وَ لا يَشفَعُونَ إِلّا لِمَنِ ارتَضي) انبياء آيه 28.
و ثانيا شفاعت خاص به مؤمنين است که با ايمان از دنيا رفته باشند و آلوده به بعض معاصي شده باشند و اينکه آيات در مورد كفار و مشركين است.
و ثالثا تا خداوند قبول نفرمايد شفاعت نتيجه ندارد.
427
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 65)- ولی به آنها خطاب میشود «فریاد نکنید و ناله نزنید که شما امروز از ناحیه ما یاری نخواهید شد»! (لا تَجْأَرُوا الْیَوْمَ إِنَّکُمْ مِنَّا لا تُنْصَرُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم